خرده فروشی یا همان Retail از منظر طیف وسیعی از مردم تنها به فروش محصولات و خدمات اختصاص دارد؛ اما خرده فروشی مجموعه تلاش های غیر فروشگاهی همچون ارسال سفارش، تحویل غذا از یک رستوران، فروش کفش های پیاده روی از طریق سفارش در سایت و … را نیز در بر می گیرد. با توجه به مطالب ذکر شده خرده فروشی را می توان بخش اصلی و کلیدی زنجیرهی تامین دانست که وظیفه ی مرتبط کردن تولیدکنندگان به مصرف کنندگان را بر عهده دارد.
آیا وجود خرده فروشان اجباری است؟
همانگونه که در تصویر زیر قابل مشاهده است، خرده فروشی از عمده فروشان یا تولیدکنندگان محصولات مختلف را خریداری و آنها به دست مصرف کننده می رسانند. برای بسیاری این سوال مطرح است که آیا وجود خرده فروشان الزامی است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت خرده فروشان ارزش افزوده دارند و نسبت به تولیدکنندگان یا عمده فروشان در افزودن این ارزش کارآمدتر هستند.
مبانی خرده فروشی
در تصویر زیر نموداری ارائه شده است که در آن قیمت محصول، سود و ارزش افزوده برای تولید کننده، عمده فروش و خرده فروش مشخص شده است.
همانطور که در تصویر مشهود است هزینه زنجیره تامین چیزی حدود ۹۵/۸ دلار یعنی تقریبا برابر با هزینه ی ساخت محصول است. این هزینه با ارزش افزوده قابل توجه عمده فروشان و خرده فروشان قابل توجیه است. خرده فروشی با ارائه محصولات متنوع، خدمات مختلف، تقسیم بندی محصولات و نگهداری موجودی موجب افزایش سود مصرف کنندگان می شود. در واقع خدمات retail منجر به افزایش مزایای دریافتی مصرف کننده میشود.
برای ملموس شدن خدمات خرده فروشی لازم است تی شرتی را در انبار کارخانه در نظر بگیرید. این تی شرت تنها نیاز دانش آموزی که قرار است امشب آن را بپوشد و در بازی بسکتبال حاضر شود را برآورده نمی کند. این تی شرت برای این دانش آموز بسیار با ارزش تر است. دانش آموز با مراجعه به یک فروشگاه بزرگ در مجاورت خانه ی خود می تواند علاوه بر تی شرت به سایر اقلام مورد نیاز خود همچون شلوار، کمربند و …. نیز دسترسی پیدا کند. به همین دلیل او حاضر است برای دریافت این خدمات بهای بیشتری را پرداخت کند. اگر این قبیل خدمات ارائه شده توسط خرده فروشی نبود عمده فروشان و تولید کنندگان باید به صورت مستقیم این خدمات را ارائه میدادند. مسلما آنها نمی توانستند این خدمات را به خوبی خرده فروشان ارائه دهند.
خرده فروشی با یکپارچگی عمودی
بیشتر زنجیره های تامین دارای یکپارچگی عمودی هستند. یکپارچگی عمودی زمانی رخ می دهد که شرکت بیش از یک فعالیت را در کانال کاری خود قرار داده باشد. به طور مثال زمانی که خرده فروشان مراکز توزیع مختلفی راه اندازی می کنند، به تامین کننده فروشگاه های خود تبدیل می شوند. در این صورت ریتیلر(Retailer) به کار عمده فروشی نیز مشغول شده است. زمانی که خرده فروشی علاوه بر فعالیت های خرده فروشی خود فعالیت عمده فروشی و تولیدی نیز انجام می دهد، اولین یکپارچه سازی عمودی یعنی ادغام روبه عقب رخ داده است. این فعالیت می تواند شامل کارهایی همچون احداث انبار یا طراحی کالاهایی با برچسب خصوصی باشد. ادغام روبه جلو نوع دیگری از یکپارچگی عمودی است که در آن تولید کنندگان به فعالیت خرده فروشی و عمده فروشی روی می آورند. به طور مثال تولیدکنندگان اپل فروشگاه های ریتیل محصولات خود را راه اندازی می کنند.
زمانی که در ریتیل علاوه بر فعالیت های خرده فروشی خود فعالیت عمده فروشی و تولیدی نیز انجام می دهد، اولین یکپارچه سازی عمودی یعنی ادغام روبه عقب اتفاق میافتد. این فعالیت می تواند شامل کارهایی همچون احداث انبار یا طراحی کالاهایی با برچسب خصوصی باشد. ادغام روبه جلو نوع دیگری از یکپارچگی عمودی است که در آن تولید کنندگان به فعالیت خرده فروشی و عمده فروشی روی می آورند. به طور مثال تولیدکنندگان اپل فروشگاه های خرده فروشی محصولات خود را راه اندازی می کنند.
چند مثال از خرده فروشان معروف
بخش اعظمی از خرده فروشان بزرگ همچون آمازون، والمارت و لوو مراکز توزیع خود را مدیریت می کنند. یعنی آنها فعالیت هایی را انجام می دهند که توسط عمده فروشان انجام می شود. آنها محصولات را به صورت مستقیم از تولیدکنندگان می خرند و به انبارهای خود منتقل می کنند. سپس کالاها را در فروشگاه های خود توزیع می کنند. برخی دیگر از خرده فروشان، مانند اپل و پاتاگونیا، کالاهایی را به صورت اختصاصی طراحی می کنند. سپس با تولیدکنندگان قرارداد می بندند تا آن را به طور انحصاری برای آنها تولید کنند. در فروشگاه های Retail مانند IKEA و Zara نیز از یکپارچگی عمودی استفاده می شود. آنها محصولات خود را طراحی، تولید و توزیع می کنند.
منبع این نوشته کتاب مدیریت ریتیل است.